مقاله نبوت و ضرورت بعثت انبیاء از دیدگاه نصیرالدین طوسی و محمد غزالی

ساخت وبلاگ

نبوت و ضرورت بعثت انبیاء از دیدگاه نصیرالدین طوسی و محمد غزالی

چکیده :
غزالی با اتکاء به دیدگاه اشعری، نبوت را امری ضروری نمیداند، هر چند برای آن فوایدی قائل است و از منظر ایشان نبی هویت فرا انسانی داشته و دارای نوعی شرافت نسبت به سایر مخلوقات است . غزالی در بیان ضرورت وجود نبی بیشتر به فواید دنیوی نبوت تاکید دارد. خواجه طوسی(ره ) با تفکر شیعی خویش ، نبوت را به دلایل متعدد ضروری میداند و از نگاه او نبی انسانی است که واسطه میان خداوند و سایر افراد بشر است . ایشان ، ضرورت نبوت و وجود نبی را به دلیل فوائددنیوی واخروی که دارد، بر خداوند واجب و ضروری میداند و این ضرورت را از جانب خداوند با توجه به حسن قبح عقلی نوعی لطف برمیشمرد.

کلیدواژه :
نبوت ، بعثت ، انبیاء، خواجه نصیرالدین ، غزالی، ضرورت .

١ مقدمه :
تردیدی نیست که ارسال پیامبران از جانب خداوند برای هدایت بشر حاکی از عنایت عظیم الاهی و نشانه اهتمام تام خداوند به حیات بشری است . انسان در مقام مواجهه با حضور انبیای الاهی دعوت انبیا را بر اساس دو رکن اساسی پذیرفته است ، یکی سازگاری محتوای دعوت انبیاء با فطرت بشری و دیگری ارائه اعجاز جهت اثبات ارتباط با مبدأ قدسی، از این رو پذیرش دعوت انبیاء کاملا بر اساس توجیه عقلانی و مستدل صورت گرفته است ، اما بحثی در میان مذاهب کلامی صورت گرفته که آیا علاوه بر این پذیرش عقلانی، عقل به طور مستقل ضرورت بعثت انبیاء را درک می کند؟ متکلمان مسائلی را برای اثبات ضرورت بعثت انبیا اقامه کرده اند از جمله مسئله معیارها و موازین فکری و جهان بینی، در زندگی و سعادت انسان ها از مقام و اهمیت شگرفی برخوردار است . معیارهای فکری و اعتقادی یکی از عوامل بسیار مؤثر شکل دادن به زندگی انسان ها و اجتماع میباشد. با دقت در تاریخ بشری، انواع گوناگونی از جهان بینی و موازین فکری در اقوام و جوامع مختلف ، تشخیص داده میشود که پاره ای در نهایت انحطاط و پاره ای دیگر مثبت و ارزشمند بوده اند. نهضت خدایی انبیاء در اولین قدم ، برخورد مستقیم با موازین فکری و اعتقادی که با مردم داشته است ؛ در تمام اعصار کسانی که میتوانستند مسائل ورای ماده و مادیات را تعقل و فهم کنند، اندک بوده و اکثریت در بند عالم جسمانی قرار داشتند و اندیشه آنهادر این مدار دور میزده است . ما معتقدیم افرادی به وسیله ادراک و شعور مرموز و ویژه ی خود، از آفریدگار جهان ، تعالیمی دریافت میکردند که سعادت دو جهان را برای بشریت به همراه داشت که خداوند ایشان را مامور ساخته تا این تعالیم را که هم خیر دنیوی داشت و هم اخروی به مردم تبلیغ کرده و در دسترس عموم بگذارند. حتی در اندیشه های امروزین نیازمندی بشریت به دین و آیین آسمانی یک موضوع بسیار ضروری و مهم است ، ما در طول تاریخ شاهد ظهور پیامبران مختلف با شریعت های متفاوت بوده ایم ، لذا با آمدن پیامبری با شریعت جدید، جانشین شریعت و پیامبر پیش از خود می – گردید؛ چنین شخصیتی با داشتن یک مأموریت الهی، راه پیامبر پیشین را با موضوعاتی جدیدتر استمرار بخشیده و با الهام از پیام الهی، سعی در تکامل بشریت و هدایت جوامع بشری به سوی رستگاری و شناخت پروردگارشان و … در پیش رو میگرفت .
٢ معنایابی نبوت :
از لحاظ لغوی برای نبوت دو ریشه قائل شده اند، یکی آن را از ریشه نبأ به معنی إخبار گرفته اند که نبی خبر دهنده از جانب خداوند است ، و دیگر آنکه آن را از ریشه نبو به معنی رفعت و بلندی دانسته اند چراکه نبی از مقامی والا در میان انسان ها برخوردار است . «النبیّ، إمّا مأخوذ من النّبإ، لإنبائه عن الّله تعالی، فهو فعیل بمعنی فاعل مهموز اللام . و إمّا مأخوذ من النّبوّ بمعنی الارتفاع ، فهو فعیل بمعنی مفعول غیر مهموز.» (ابن منظور، ١١١١: ١۶١)
تعاریف متعددی از سوی متکلمان در تعریف نبوت ذکر گردیده که هر یک به وجهی از آن توجه نموده اند، چنانکه قاضی عبدالجبار برهمین بسنده نموده که بگوید نبی مبعوث از جانب خداوند است ،« فقال القاضی عبد الجبّار: النبیّ هو المبعوث من جهۀ الّله » (
تفتازانی،٧۶۵١١١۶۵) تفتازانی تلاش میکند تا قیود بیشتری بر تعریف افزوده و وجوه دیگری از نبوت راآشکار نماید از نظر او ارسال عبدی است که بین خدا و انسان های خردمند واسطه واقع شده و امور دنیوی و اخروی که عقل از فهم آنها عاجز است را تبیین میکند.(همان منبع )
صرفنظر از اینکه کتاب نقد المحصل متعلق به خواجه نصیر باشد یا فخر رازی در این اثر در مورد تعریف نبوت نکات شایان توجهی ذکر شده است ، که با سایر آثار خواجه هم مطابقت دارد: «النبیّ إنسان مبعوث من الّله تعالی إلی عباده ، لیکملهم بأن یعرّفهم ما یحتاجون إلیه فی طاعته و فی الاحتراز عن معصیته . و تعرف نبوّته بثلاثۀ أشیاء: أوّلها أن لا یقرّر ما یخالف ظاهر العقل ، کالقول بأنّ
الباری تعالی أکثر من واحد. و الثانی أن یکون دعوته للخلق إلی طاعۀ اللّه و الاحتراز عن معاصیه . و الثالث أن یظهر منه عقیب دعوه
النبوّه معجزه مقرونۀ بالتحدّی مطابقۀ لدعواه .» (طوسی، ١١۶٧: ١۵١) مشابه این عبارت در اثر دیگری از خواجه بیان شده است :
«النبی انسان مبعوث من الله تعالی الی عباده لیکملهم بأن یعرفهم ما یحتاجون الیه فی طاعته و فی الاحتراز عن معصیته ثم یحرصنّم علی طاعته و الامتناع عن معصیته » (طوسی،١١١۶: ۵١)
یعنی: «پیامبر انسانی است که از طریق خداوند متعال به سوی بندگانش برانگیخته میشود تا آنها از طریق شناساندن اموری که در طاعت خداوندی و دوری از نافرمانی وی لازم دارند و نیز وسیله ترغیب آنها به طاعت خداوندی و دوری از نافرمانی به کمال برساند.»
در تعریفی که خواجه طوسی (ره ) در رابطه با نبی بیان نموده حاوی سه نکته اساسی به شرح نمودار زیر است :
جدول (١)

١-هویت انسانی نبی:
پیامبر انسانی است که از طرف خداوند به سوی بندگانش برانگیخته میشود، مفهوم «انسان » در این تعریف از نظر منطقی به منزله جنس است . هر پیامبری انسان است (نه بر عکس )؛ انسان بودن نبی اصل مهمی است . در قرآن با این عقیده کفار مواجه می – شویم که مامور آسمانی نباید انسانی مانند ما باشد و همین امور منشاء تکذیب انبیاء یا اعراض از آنان میشد؛ در قرآن کریم آیات زیادی بدان اشاره شده است از جمله :﴿اسراء: ۴١) وجه انسانی نبی است که می تواند او را نمونه انسان کامل ساخته و غایت دیگر انسانها در مسیر تکاملی خود قرار دهد.
٢- رابطه خدا و انسان :
نبی اولین ارتباط جهان غیب با جهان انسان هاست که از جانب خداوند با انتخاب شایسته این سفارت برقرار میشود. مراد از اولین تقدم زمانی نیست بلکه مراد بدون واسطه ارتباط قبلی است ؛ نبوت ارتباطی نیست که از جانب انسان برقرار شود اگر چه فرد منتخب برای رسالت ، شایستگی خاص دارد اما باب ارتباط جهان غیب با انسان ها در مسأله نبوت از جانب خداوند است ؛ اگر قید
«لیکلمهم » را از نسخه بدل عبارت طوسی مورد توجه قرار دهیم ، در میبابیم که در فرایند نبوت ، خداوند با ما انسان ها به وسیله نبی سخن گفته است .(فرامرز قراملکی، ١١١١: ١٢-١۴)
- هدف بعثت : هدف بعثت مشخص کردن تکالیف انسان یعنی اموری است که با عقل مستقل به دست نمی آیند یا اینکه عقل مستقل نمی تواند با قطعیت حکم نماید، اموری که موجب طاعت و احتراز از معصیت می شود و نبی تلاش می کند تا بستر سوق انسانها به سوی طاعت و اجتناب از معصیت را فراهم آورد.
خواجه سه ویژگی مهم را برای نبی قائل است : اولا نباید تعالیم نبی با عقل و یافته های عقلی در تعارض و تزاحم باشد، ثانیا انسان ها را به اطاعت و بندگی و دوری از معصیت سوق دهد، طبیعی است که انسان های منادی شهوت و غضب نمیتوانند عهده دار این منصب گردند. ثالثا به همراه ادعای نبوت معجزه ای ارائه نماید که دیگران از انجام آن ناتوان بوده و مطابق با ادعا نیز باشد. (طوسی،

١ ضرورت بعثت انبیاء از دیدگاه خواجه نصیرالدین طوسی :
یکی از مباحث مهم در حوزه نبوت بحث از ضرورت و عدم ضرورت عقلی ارسال انبیاء از جانب خداوند است ، متکلمان شیعی که تحت تاثیر تفکرات فلسفی بوده اند، ارسال انبیاء را واجب دانسته اند، بدون اینکه آن را به منزله فاعل موجب بودن خدا تلقی کنند بلکه خداوند در این زمینه مانند تمامی افعالی که دارد فاعل موجِب دانسته که ضرورت بخش به فعل خود است ، بدون اینکه از سوی عامل بیرونی مجبور و ملزم به فعلی گردد. لذا آن را ضروری از جانب خدا دانسته اند(یجب من الله ) نه اینکه تکلیفی باشد که انسان برای خداوند معنی نماید(یجب علی الله نیست ). خواجه نصیر در مقصد چهارم از کتاب تجرید، با ذکر فواید بعثت ، آن را حسن دانسته است و با بیان فوائد ذیل لزوم بعثت را نشان میدهد: «البعثۀ حسنۀ لاشتمالها علی فوائد کمعاضده العقل فیما یدلّ علیه و استفاده الحکم فیما لا یدلّ و إزالۀ الخوف و استفاده الحسن و المنافع و المضارّ و حفظ النّوع الإنسانیّ و تکمیل أشخاصه بحسب استعداداتهم المختلفۀ و تعلیمهم الصّنایع الخفیّۀ و الأخلاق و السّیاسات و الإخبار بالعقاب و الثّواب فیحصل اللطف للمکّلف .»(طوسی، ١١١٢، ص ١٧١) چکیده نکاتی که در بیان خواجه مورد توجه واقع شده به صورت زیر است : جدول (٢)

در تشریح و توضیح بیان خواجه (ره ) موارد زیر را مورد بررسی قرار میدهیم :
١و٢-عقل چه در مستقلات عقلی و چه در غیر مستقلات از بیان پیامبر استفاده میکند: در مواردی که عقل استقلال در قضاوت دارد، مانند حکم به وجود خداوند و علم و قدرت ، فایده بعثت تقویت و تایید حکم عقل است ، و در مواردی که عقل استقلال در قضاوت ندارد، مانند بسیاری از مسائل احکام فرعی و برخی امور اخلاقی آنهارااز بیان پیامبر استفاده مینماید.
١ عقل با اینکه در باره امور نظری و احکام عملی قضاوت و داوری دارد، ولی بیشک یک هویت تاریخی داشته و در بستر زمان مراحل کمالی را طی می کند، لذا همیشه در دستاورهای عقلی نوعی عدم اطمینان و هراس باطنی نسبت به احکام ان وجود دارد، همچنین ممکن است در شرایط مختلف دستاوردهای عقلی متعدد و مختلف باشند، وجود شریعت و متون دینی میتواند تا حدی این اختلافات را کمتر ساخته و اطمینان درونی نسبت به یافته عقلی ایجاد کند.
١- افعال و اعمال انسانی از نظر خواجه از حسن و قبح عقلی برخوردار است اما این بدان معنی نیست که عقل مستقل میتواند تمام ریزکاریهای اخلاقی را دریابد، ضمن اینکه دین در طول تاریخ پشتوانه مهمی برای گرایش انسان ها به ارزش های اخلاقی بوده است . بدون باور به خدا و زندگی اخروی مشکل میتواند ارزش های اخلاقی را معنیدار ساخته و انسان ها را به انجام آنها ملزم ساخت لذا انبیاء الهی از طریق متون وحیانی پشتوانه مهمی برای اخلاق و ارزش های اخلاقی فراهم ساخته اند.
٧- از نگاه خواجه بعضی از خوراکیها و داروها به حال انسان نافع و سودمند و برخی از آنها زیان آور است و عقل نمیتواند سود و زیان آنها را درک کند، مگر بعد از تجربه و آزمایش ، و تجربه و آزمایش نیازمند به گذشت زمان طولانی و تحمل زیان هایی است ، که پیامبر آن را به ما میشناساند.
۶- چون انسان طبعا نیازمند به زندگی اجتماعی و تعاون است ، ناگزیر احتیاج به سنت و قانونی دارد که تمام افراد در مقابل آن سر فرود آورند و ناچار این قانون باید از طرف شخصیت ممتازی که افراد بشر برتری و امتیاز وی را بپذیرند، وضع شود و این امتیاز باید از طرف پروردگار به وی عطا شود و به وسیله ی معجزه ای که بشر در مقابل آن تسلیم باشد اثبات گردد و آن شخص ، پیامبری خواهد بود که از ناحیه پروردگار برانگیخته شود و بشر را از مخالفت خود بیم دهد و بر متابعت و پیروی خویش امیدوار سازد، تا نظم اجتماع برقرار و نوع انسان محفوظ ماند، میتوان گفت که یکی از فوائد بعثت انبیاء، برقراری نظم و حفظ نوع انسان است و چون این دلیل مورد توجه اکثر متکلمان و فلاسفه الهی میباشد همیشه مورد توجه عموم را به خود جلب نموده است .
۵- چون افراد بشر از نظر ادراک کمال و تحصیل معارف و اکتساب فضایل مختلفند (برخی به ملاحظه قوت نفس و کمال ادراک و شدت اتصال به مبادی عالیه بینیاز از معاونت و تقویت و برخی به کلی ناتوان از ادراک و برخی هم متوسط در فهم میباشند، فایده بعثت انبیاء ترتیب و تکمیل اشخاص ناقص به حسب استعدادشان میباشد و این بیان را میتوان از سوره مبارکه جمعه :«هو اّلذِی
بعث فِی اْلأمِّیِّین رسوًلا مِّنْهمْ یتْلو علیْهِمْ آیاتِهِ ویزکِّیهِمْ ویعِّلمهم اْلکِتاب واْلحِکْمۀ وإِن کانوا مِن قبْل لفِی ضلالٍ مّبِینٍ ﴿جمعه ،٢﴾
اوست آن کس که در میان بیسوادان فرستاده ای از خودشان برانگیخت تا آیات او را بر آنان بخواند و پاکشان گرداند و کتاب و حکمت بدیشان بیاموزد و [آنان ] قطعا پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند». استفاده کرد.
١- نوع انسان در بقای خود نیازمند به آلات و افزاری است که در اثر صنعت به دست میآید و صنعت نیازمند به علم و فن مخصوص است که محتاج به تمرین و تجارب است و تجارب و تمرین تدریجی نیازمند به مرور زمان است . بنابراین یکی از فوائدبعثت تعلیم

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید

wordقابل ویرایش - قیمت 8700 تومان در 14 صفحه

مگی...
ما را در سایت مگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد وحدت maggi بازدید : 246 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 11:17